جای خالی مقامات ایران در مراسم یادبود حلبچه / اردشیر پشنگ
به رغم حضور سرکنسول وتنی چند از نویسندگان ایرانی،عدم حضور مقامات ایرانی در این مراسم کاملا مشهود بود .
کردپرس – سرویس بین الملل: بیش از 25 سال از واقعه فاجعه بار حلبچه که طی آن بیش از پنج هزار زن و مرد و پیر و جوان کُرد حلبچه ای در اثر بمباران شیمیایی ارتش بعث کشته شده و هشت هزار نفر دیگر مصدوم شدند سپری می شود؛ به همین مناسبت حکومت اقلیم کردستان عراق برای پاسداشت یاد آنان پس از ربع قرن از یکسو و برای گستراندن موج شناسایی آن واقعه در زمره یک ژینوساید در جامعه بین المللی از سوی دیگر، اقدام به برپایی کنفرانس ویژه ای نمود. کنفرانس مذکور شامل دو برنامه متمایز اما مرتبط با هم بود روز اول کنفرانسی در اربیل برگزار شد و روز دوم مراسم یادبودی در شهر حلبچه با حضور صدها مهمان خارجی و هزاران شهروند کرد عراقی در شهر حلبچه برگزار شد.
مهمانان این کنفرانس شامل دو دسته مهمانان دارای پست های رسمی و دیپلماتیک از کشورهای مختلف دنیا و محققین، نویسندگان و روزنامه نگاران به عنوان مهمانان مستقل بود از ایران نیز گروهی 20 نفره از اساتید و پژوهشگران و محققین نماینده دسته دوم مهمانان بودند و سرکنسول ایران نماینده دسته نخست. هرچند احمد ناطقی عکاس-خبرنگار ایرانی که در حین حمله شیمیایی ارتش بعث خود در حلبچه بود و با دوربینش توانست تصاویر دردناک حلبچه را به جهانیان مخابره کرده و خود نیز در اثر استنشاق گاز شیمیایی به فیض جانبازی رسید یکی از سخنرانان مراسم روز اول بود اما باید گفت جای نماینده رسمی ایران برای قرائت دیدگاه ایران به مانند کشورهای ترکیه، کویت، فرانسه و ... کاملاً خالی بود. این در حالی است که هم در صحبت های مسعود بارزانی بطور غیر مستقیم به کمک های قابل توجه ایران اشاره شد و هم در سخنرانی نچیروان بارزانی ،نخست وزیر اقلیم کردستان عراق، بر نقش تاریخی و غیرقابل انکار ایران به عنوان یاریگر و دوست کردها در واقعه حلبچه تاکید ویژه ای گردید. حسینی سرکنسول ایران در پاسخ به این سئوال که چرا حضور ایران در مراسم از منظر دیپلماتیک فعالانه نبوده است گفت: «متاسفانه مقامات اقلیم کردستان عراق ما را در جریان برگزاری این کنفرانس قرار نداده بودند و به همین دلیل اطلاعی از برگزاری آن در چنین سطحی نداشتیم!»
چرا جای ایران خالی بود؟
برای بهتر نشان دادن جای خالی ایران باید گفت در حین جنگ ایران و عراق، احزاب مختلف کرد عراقی اعم از حزب دموکرات و اتحادیه میهنی از جمله متحدین ایران علیه رژیم بعث محسوب می شدند در اوایل مارس 1988 نیروهای رزمنده ایرانی به همراه پیشمرگان کرد عراقی در جبهه شمال و در مرزهای همجوار با استان سلیمانیه با کمک مردم محلی از جمله مردم حلبچه موفق شدند یکبار دیگر به داخل خاک عراق نفوذ کرده و شهر حلبچه را از کنترل بعث خارج کنند این اقدام منجر به شادی و پایکوبی مردم در خیابانهای حلبچه شد. اما به فاصله چند روز از این واقعه و به منظور گرفتن انتقام از مردم شهر، صدام حسین به علی حسن المجید پسرعموی خود مجوز حمله شیمیایی به حلبچه و برخی مناطق اطراف آن را داد جنگنده های عراقی پیش از نیمروز 16 مارس 1988 بر فراز شهر حلبچه به پرواز در آمده و با بمباران شیمیایی این شهر یکی از بزرگترین فجایع جهان در قرن بیستم را ایجاد کردند فاجعه ای که بعضاً نامش در کنار نام هیروشیما پس از حمله اتمی آمریکا قرار می گیرد. ماحصل این حمله مرگ پنج هزار زن و کودک در اثر استنشاق گاز خردل بود و هشت هزار نفر دیگر نیز به شدت مصدوم شدند که بسیاری از آنان بعدها به همین دلیل جان دادند. علی حسن المجید پس از صدور فرمان این حمله به «علی شیمیایی» معروف گشت.
اقدامات حمایتی ایران پس از بمباران شیمیایی حلبچه
در این زمان ایران تنها متحد و دوست کردها محسوب می شد که خود جنگ و حس مشترک مردم کرد عراقی به این کشور از جمله عوامل موثر در بمباران شیمیایی حلبچه به شمار می رفت به همین دلیل شاهد آن بودیم که ایران در آن هنگام به چند اقدام مهم دست زد:
یکم)پذیرش دهها هزار آواره کرد:
پس از حمله شیمیایی ارتش عراق به حلبچه و ادامه همزمان مجموعه عملیات های انفال (که منجر به مرگ 182هزار شهروند غیر نظامی کرد شد) یک موج عظیم انسانی از کردها به سوی مرزهای خارجی کردستان فرار کردند جالب توجه این است در این مقطع حساس زمانی که جان مردم بی پناه و غیر مسلح کرد به شدت در خطر بود کشور ترکیه مرزهای خود را بر روی آنان بست و این تنها ایران بود که مرزهایش را گشود و به طرق مختلف پذیرای دهها هزار آواره کرد عراقی شد. حتی شهروندان کرد ایرانی هم صدا با دولت بصورت انفرادی اقدام به پذیرش خانواده های کرد عراقی در بین خود کردند در آن هنگام کمتر منزلی را شما در شهرهایی نظیر جوانرود، پاوه، مریوان و ... می دیدید که در آن خانواده ای کرد عراقی در کنار خانواده کرد ایرانی زندگی نکند. این وضعیت برای ماهها ادامه پیدا کرد و کمپ آوارگان کرد عراقی حتی سالها پس از 1991 که شمال عراق با یک آزادی نسبی مواجه شد در مناطق مختلف ایران باقی ماند.
دوم) ارائه امکانات پزشکی ویژه:
از همان لحظه نخست بمباران شیمیایی حلبچه شاهد آن بودیم تیم های مختلف پزشکی ایران نه تنها به منطقه اعزام گردیدند بلکه تمامی امکانات پزشکی ایران در سراسر کشور بسیج گردید تا به محل بستری شدن مجروحان شیمیایی حلبچه تبدیل شوند. برای اشاره به تعداد بالای مصدومان باید اشاره کرد امروزه بیش از دهها نفر از مجروحان کرد حلبچه ای که پس از چند روز بستری شدن در بیمارستانها نهایتاً تسلیم مرگ شدند در قبرستان بهشت زهرا در تهران آرمیده اند. حمایت های پزشکی ایران از مصدومان شیمیایی حلبچه تا به امروز ادامه داشته است و حتی ماه گذشته شاهد یک توافق همکاری دیگر در این رابطه بودیم و شاهدیم بصورت منظم پزشکان فوق متخصص ایرانی بصورت منظم چه در داخل ایران و چه در کردستان عراق و حلبچه به ارائه خدمات پزشکی به مصدومان دست می زنند.
سوم) جهانی کردن مظلومیت حلبچه:
اما شاید مهمترین مساله ای که ایران در آن نقش غیر قابل انکاری داشت و نخست وزیر اقلیم کردستان عراق نیز به درستی بر آن تاکید و به نشانه سپاس از آن یاد کرد حمایت های ایران برای رسانه ای کردن مساله حلبچه در عرصه نظام بین الملل بود. از همان لحظات اول بمباران شیمیایی حلبچه بودند عکاسان و خبرنگاران ایرانی که با قلم و دوربین خود به ثبت وقایع دست زدند و در این لحظات بود که عکس «عمر خاور» مرد حلبچه ای که فرزندش را در آغوش گرفته بود و سر تسلیم در برابر «مرگ ناگاه» بر روی پله های درب ورودی منزل فرود آورده بود توسط دوربین «احمد ناطقی» گرفته شد و ناطقی که خود ماسک در اختیار داشت اما با دیدن آن مظلومیت فاجعه بار کردهای عراقی از زدن ماسک امتناع کرد و خود اینک مصدومی شیمیایی محسوب می شود با دوربینش به ثبت فجایع رخ داده در حلبچه اقدام کرد. علاوه بر پوشش رسانه ها و خبرنگاران ایرانی، دو روز پس از حادثه جمهوری اسلامی با در اختیار قرار دادن امکانات مختلف خبرنگاران، عکاسان و دیپلماتهای سازمانهای بین المللی را به حلبچه برد تا این جنایت علیه بشریت که توسط بعثی ها رخ داده بود را به جهانیان بشناساند. در حقیقت اقدامات رسانه ای ایران پس از فاجعه حلبچه باعث بین المللی شدن مساله کرد در آن مقطع زمانی شد مساله ای که از منظر حقوق بین الملل تاثیر بسیار قاطعی در تعیین سرنوشت کردهای عراقی در داخل این کشور در آینده ایفا خواهد کرد.
حال بسیار طبیعی است که پرسیده شود چطور «رجب طیب اردوغان» که کشورش در هنگام وقوع حادثه حلبچه بر خلاف موازین بین المللی و کنوانسیون های بین المللی حقوق بشردوستانه مرزهایش را بر روی آوارگان کرد عراقی که در پشت سرشان نیروهای بعثی را می دیدند بست و همین اقدام منجر به افزایش تعداد قربانیان شد؛ اینک در مراسم 25مین سالگرد به ارائه پیام دست می زند و به نوعی صحبت می کند که گویی دوست و متحد دیرین کردها در همه ادوار بوده اند و از یادبود حلبچه برای تعمیق نفوذ و حضور کشورش در کردستان عراق استفاده می کند اما از پیام مقامات ارشد ایران در این مراسم خبری نیست! یا چطور ممکن است که پادشاه کویت که کشورش در هنگام وقوع حلبچه از حامیان اصلی مالی عراق بوده و می توان گفت بطور مستقیم در جنایات بعث علیه ایران و کردهای عراق دست داشته اند پیام می فرستد و پیام همدردی اش خوانده می شود اما از ایران خبری نیست! چطور «برنارد کوشنر» وزیر خارجه سابق فرانسه امروز دوست کردها خوانده شده و سخنرانی میکند در حالیکه کشورش از جمله فروشندگان سلاحها وتجهیزات نظامی ومواد شیمیایی دو منظوره به عراق در حین جنگ بوده اما در این کنفرانس خبری ازمقامات ایرانی نیست !
همه اینها دست به دست هم می دهند تا این واقعیت بیش از پیش خود را آشکار سازد که هرچند در کنفرانس بیست و پنجمین سالگرد حلبچه هم سرکنسول ایران در اربیل حضور داشت و هم 20 تن از اساتید و روزنامه نگاران ایرانی مشارکت داشتند اما باز باید گفت جای ایران آنچنان که شایسته و بایسته است کاملاً خالی بود! والبته نمی توان قضاوت کرد که دراین موضوع مقصر کیست؟ آیا مقامات اربیل ازمسئولین رسمی ایرانی برای حضور دراین مراسم دعوت نکردند یامسئولین ایرانی توجه جدی به این مراسم نداشتند
اما متاسفانه باید گفت جای ایران تنها در کنفرانس حلبچه بصورت مشهودی خالی نبود بلکه در نگاهی گذرا به جای جای شهرها و مناطق در حال ساخت و ساز در کردستان عراق شاهد آن بودیم که میزان حضور و سرمایه گذاری ایران به هیچ عنوان قابل قیاس با رقبای منطقه ای و فرامنطقه ایش نیست و بازار کردستان عراق به رغم تمامی پیوندهای دیرین تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی متقابل در حال دچار شدن به سرنوشت بازارهای آسیای میانه، افغانستان و ... است. واقعیت تلخی که پیش از از دست رفتن کاملش نیازمند بازتعریف منافع ملی در جغرافیای فرهنگی ایران در فراسوی مرزهای جمهوری اسلامی از جمله در کردستان عراق است جایی که می توان به جای تهدید تبدیل به منطقه ای فرصت ساز برای ایران شود!
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.